مهدی جابری (روزنامه نگار) در وبسایت خود نوشت:

محمدباقر قالیباف بزرگترین ناکام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم محسوب می‌شود. او بیش از هفت سال شهردار پایتخت بود و یاران و تیمش امیدوار بودند که بتوانند او را از ساختمان بهشت به پاستور برسانند.

تیم قالیباف بنا به اذعان و اعتراف اعضای شورای شهر تهران بیش از 120 رسانه در اختیار داشت؛ بی‌آنکه به گفته آنان مشخص باشد بودجه سنگین این رسانه‌ها چگونه و از کجا تامین می‌شود.

در مقابل اما محمد باقر قالیباف و شهرداری تهران منتقد سرسخت و زیادی نداشت. تعداد خبرنگارانی که از او انتقاد جدی و واقعی می‌کردند شاید به انگشتان یک دست هم نمی‌رسید و شاخص‌ترین آنها مهدی جابری (نگارنده) و امیر گودرزی بودند. با این حال تیم شهردار تهران به رغم در اختیار داشتن بیش از 120 رسانه، تحمل انتقادات این دو خبرنگار را نداشت و از هر ابزاری برای محدود کردن آنها، پایان یافتن انتقاداتشان و نیز ایجاد مانع در راه آنان استفاده می‌کرد.

 

من (مهدی جابری) اسفند 1385 به عنوان خبرنگار گروه اجتماعی روزنامه ایران وارد این رسانه شدم. بعد از  چند ماه فعالیت در حوزه بهداشت و درمان، فعالیتم را بنا به درخواست مدیریت روزنامه به  حوزه شهری تغییر دادم. هرچه از آغاز فعالیت من در این حوزه می گذشت، شرایط کار برایم سخت می شد. از طرفی به این نتیجه رسیده بودم که باید حداقل یک رسانه منتقد برای به چالش کشیدن برخی اقدامات شهرداری تهران وجود داشته باشد و جای چنین رسانه ای بسیار خالی است و از طرف دیگر حتی از طرف برخی مدیران ارشد روزنامه ایران تحت فشار بودم و آنان مخالف انتقاد من از قالیباف و شهرداری تهران بودند و این مخالفت ها تا همین چندماه اخیر هم توسط برخی مدیران ادامه داشت و البته من هرگز علت مخالفت انان را با انتقاد از قالیباف نفهمیدم.

ناگفته نماند که در کنار مخالفت هایی که در سطح مدیریتی روزنامه با من میشد، موافقانی نیز بین مدیران ارشد این رسانه داشتم.

به طور کلی اعتقاد داشتم و دارم که کار یک خبرنگار برخلاف آنچه که در جامعه ما جا افتاده فقط "گل و بلبل نویسی" نیست و خبرنگار باید برای پیشرفت و توسعه جامعه، مدیران را به چالش بکشد. از آنجا که 120 رسانه نیز به طور مستقیم از تمامی اقدامات شهرداری تهران و محمدباقر قالیباف حمایت می کردند، وظیفه خود می دانستم که این فضا را بر هم بزنم و با طرح برخی انتقادات و چالش ها، مدیریت شهری تهران را با کمک اندک خبرنگاران دیگر رسانه ها در مسیر صحیح تری قرار دهیم

*برخورد تند قالیباف با من

مدت کوتاهی از آغاز فعالیت من در حوزه شهری روزنامه ایران نگذشته بود که محمدباقر قالیباف در یکی از برنامه های خبری شخصا با من برخورد تندی کرد و حتی ضبط خبرنگاری ام را توقیف کرد! در این موضوع هم رسانه های فراوان حامی قالیباف بودند که با ایجاد فضای غیرمنصفانه به تخریب من پرداختند و روزنامه ایران تنها کاری که توانست برای من انجام دهد این بود که مرا چند روز برای ماموریت به بندرعباس فرستاد تا در تهران نباشم!! (بعدها در این باره بیشتر خواهم نوشت) و

یک سال بعد از آن اتفاق نیز هنگامی که برای تهیه گزارش از ریزش دیواره تونل توحید به این مکان رفته بودم توسط عوامل شهرداری تهران دستگیر شدم و از ساعت 22 تا 3 بامداد در بازداشت غیرقانونی بودم که در نهایت با مداخله وزیر... و نیز یکی از مقامات ارشد انتظامی پایتخت آزاد شدم و البته بلافاصله از ضاربان و کسانی که با من برخورد ناشایست کرده بودند رضایت دادم. (این ماجرا را نیز بعدها شرح می دهم) و

خوشحالم که در طول هفت سال گذشته هرگز هدیه ای دریافت نکرده ام که مجبور باشم به خاطر آن قلمم را بفروشم. بسیار علاقه مند بودم که تیم شهردار تهران برای انتقادات من پاسخی داشته باشند و البته در بسیاری از موارد نداشتند

در این نوشته قصد ندارم به جزئیات آنچه که تا کنون نوشتم اشاره کنم و بیان جزئیات را به فرصت های بعدی موکول می کنم و البته بسیار مصمم هستم که هرچه زودتر درباره تمام این موارد توضیح دهم

*عقده هایی که بر سر مهدی جابری و امیر گودرزی خالی شد

آنچه مرا اکنون به نوشتن دراین صفحه واداشت برخی بی اخلاقی های رسانه ای بود

پس از شکست سنگین قالیباف در انتخابات اخیر، برخی حامیان او به دنبال خالی کردن عصبانیت و ناراحتی خود هستند و گویا مظلوم تر از مهدی جابری و امیر گودرزی نیافته اند

سایت شفاف نیوز چند روز قبل در مطلبی با عنوان "هر گزارش رسانه ای علیه قالیباف 500 هزار تومان" نوشت: "یک منبع آگاه از پاداش های ویژه مدیران یک رسانه منسوب به جریان انحرافی برای گزارش های تخریبی علیه مدیریت شهری و شخص محمد باقر قالیباف خبر داد. این منبع آگاه در گفت و گو با خبرنگار شفاف گفت: تخریب مدیریت شهری و قالیباف از همان ابتدا در دستور کار جریان انحرافی قرار داشت و کار تا آنجا پیش رفت که یک رسانه رسمی منسوب به جریان انحرافی از قالیباف به عنوان دشمن شماره یک دولت نام برد. این منبع آگاه تاکید کرد در سال های گذشته مطالب شهری این رسانه با حمایت ویژه شخص (پ- الف) تهیه شده و با تماس وی با مدیران این رسانه جریان انحرافی از آنها خواسته می شده برای دو خبرنگار حوزه شهری که مجری پروژه تخریب قالیباف و مدیریت شهری بوده اند، پاداش ویژه در نظر گرفته شود." تصویر زیر

20

در ادامه این مطلب کوتاه آمده بود: "تهیه هر گزارش تخریبی علیه قالیباف و عملکرد مدیریت شهری در این رسانه جریان انحرافی با پاداش سیصد تا پانصدهزار تومانی همراه بوده که با توجه به حجم گزارش های تخریبی این رسانه مهم جریان انحرافی در چند سال اخیر، می شود به راحتی حدس زد چه هزینه گزافی برای تخریب قالیباف در نظر گرفته شده است."

سایت شفاف البته نتوانسته بود در برابر 7 سال فعالیت رسانه ای مهدی جابری و امیر گودرزی بیش از چهار پاراگراف بنویسد. و حتی نتوانسته بود برای این هفت سالی که آنها مدعی دریافت پاداش هستند یک سند منتشر کند. اگر گفته آنها صحیح باشد و من و امیر برای هر گزارش 500 هزار تومان گرفته باشیم الان باید چندصد میلیون تومان دارایی داشته باشیم. قطعا دارایی مان نیز باید در بانک ها باشد یا با آن ملک خریده باشیم و تجارت کرده باشیم. اما آیا استعلام از بانکها و سازمان ثبت املاک و نهادهای اقتصادی و تجارتی سخت است؟ اگر ما چنین پولی دریافت کرده ایم باید نتیجه ای در زندگی شخصی مان داشته باشد.

مگر اتهام زدن به دیگران کار سختی است؟ من هم می توانم ادعا کنم که فلان سایت خبری دویست میلیون تومان ماهانه از فلان شخص دریافت می کرده تا در طول چند سال اخیر به نفع او بنویسد. یا مثلا مسئول فلان سایت خبری ماهانه 500 میلیون تومان می گرفته تا درباره جریان ... و علیه فلان شخص مطلب منتشر کند. این کار سختی است؟ آیا من نمی توانم چنین اتهامی را وارد کنم؟

دوستان ما در سایت شفاف نهایت فکر و اندیشه و تحلیلشان فقط چهار پاراگراف بوده است؛ آقای شفاف! من هفت سال مشغول انتقاد از قالیباف و شهرداری تهران بودم. یعنی شما نتوانستی فقط یک مورد سند پیدا کنی که من پانصدهزار تومان حتی فقط برای یک گزارش دریافت کرده باشم.  خدا را شکر برخی سایت های ما شبانه روز در حال انتشار اسناد و اطلاعات هستند و قطعا اگر شما سندی داشتید منتشر می کردید. من حاضرم خودم با شما همکای کنم و دنبال یک برگ سند علیه خودم بگردیم. به هر جا که شما بگویی نیز می رویم. اگر پولی گرفتم، اگر پاداشی گرفتم، اگر خانه یا ماشینی خریدم.

تمام دارایی من بعد از هفت سال فقط سه میلیون تومان است که آن هم دست خودم نیست و به عنوان بیعانه مسکن استیجاری، تحویل صاحبخانه شده است (اگر تمایل داشته باشید تصویر اجاره نامه را هم برایتان ارسال می کنم!! و حتی می توانید با صاحبخانه ام مصاحبه کنید!!) شما که دست به مصاحبه تان با منابع آگاه و مطلع و غیبی و... خوب است.

آقای شفاف! بیشتر خبرنگاران و پرسنل رسانه های دیگر صاحب خودرو و تعداد زیادی از آنان صاحب ملک شخصی هستند اما من همین ها را هم ندارم؛ همین هایی که امروز برای یک زندگی متوسط لازم و ضروری است و البته داشتنش اشکالی ندارد..

آقای شفاف! بیشتر بنویس! من به شما قول میدهم که پیگیری نمی کنم. اصلا بنویس مهدی جابری و امیر گودرزی برای هر گزارشی که می نوشتند یک ویلا در ایران می گرفتند. می توانی بنویسی یک ویلا در ترکیه یا کانادا می گرفتند و الان صاحب 1500 ویلا هستند. به ازای 1500 گزارشی که در انتقاد از قالیباف نوشته اند.

شما حتی در بخش نظرات مطلبتان هم به ما رحم نکردید و به مخاطب فهماندید که منظور ما از خبرنگار حوزه شهری روزنامه ایران م.ج و نیز الف.گ است. تصویر زیر

21

شما در بخش نظرات این مطلب این عبارات را منتشر  کردید: "شفاف جون این خبرنگارها ( م ج) و الف گ) هستند. جهت ثبت در تاریخ. اطلاعات دیگه ای هم داریم." و نیز این جملات را: "بهتر بود میگفتید باطل کردن هر رای آقای قالیباف قبل از انتخابات پانصد هزار تومان".

آقای شفاف با انتشار  نظرات سایتتان مدعی شدید که من ماهانه چهار میلیون تومان فقط برای تخریب قالیباف پاداش می گرفتم و ادعا کردید که این مبلغ در فیش حقوق من لحاظ میشده. یعنی من علاوه بر حقوق یک میلیون و دویست هزار تومانی که میگرفتم، چهار میلیون تومان هم اضافه بابت پاداش دریافت میکردم. آیا شما سندی از فیش حقوقی من داشتید که چنین ادعایی را منتشر کردید؟ تصویر زیر

24

 برای آگاهی شما و آن منبع آگاهتان باید بگویم روزنامه ایران هرماه تقریبا به 20 نفر ار پرسنل خود وام 6 میلیون تومانی می دهد و تقریبا هر کارمند این روزنامه هر سه سال یک بار این وام را دریافت می کند. قبلا 5 میلیون بود و الان 6 میلیون تومان شده است. من مطابق روال پرداخت (بر اساس سابقه کار) باید این وام را 6 ماه قبل میگرفتم. قبلا هم درخواست دادم و نامه نوشتم که آقای مدیرعامل! آقای صندوق! من به این پول نیاز دارم، باید وامم را تا الان می گرفتم، لطفا حق مرا بدهید اما به نتیجه نرسیدم و وام من هم مانند وام تعداد دیگری از پرسنل و خبرنگاران هنوز پرداخت نشده است. با وجود این، شما چطور ادعا کردید که من (علاوه بر حقوق ثابت) ماهانه 4 میلیون فقط برای گزارش های انتقادی پاداش دریافت می کنم؟ من که حتی قدرت و توانایی دریافت حق طبیعی خودم را نداشتم چطور می توانم پول اضافه ای از این روزنامه بگیرم.

در زمان مدیریت سابق این روزنامه نیز حق و حقوق من به طور کامل پرداخت نشد. آقای شفاف! من در روزنامه ایران طومار نوشتم و از پرسنل و حتی برخی اعضای شورای سردبیری این روزنامه امضا گرفتم تا شهادت بدهند که در حق من اجحاف شده است. و البه هنوز هم حق و حقوقی که من مدعی آن هستم را دریافت نکرده ام. حتی قصد داشتم و دارم که از موسسه ایران به مراجع قانونی شکایت کنم تا چنانچه حق را با من دانستند، برای احقاق حقوق از دست رفته تصمیم بگیرند. اگر تمایل داشته باشید می توانم اصل یا کپی این طومار را به دستتان برسانم!

شما حتی توهین به مهدی جابری و امیر گودرزی را هم جایز دانستید و ما را  یابو و گاو خطاب کردید.  تصویر زیر

22

آیا اخلاق حرفه ای این است که نظرات نوشته تان را این گونه منتشر کنید: "این خبرنگارها ( گ.ا.و) و ی.ا.ب.و) هستند."

آیا در مرام و اخلاق حرفه ای رسانه ای،  فحش و ناسزا جایی دارد؟ آیا من همین الان در این نوشته نمی توانم با حروف مقطع به شما فحش بدهم و از عبارات ناشایست استفاده کنم. وقتی شما به همین راحتی می توانی، حتما من هم می توانم. اما تفاوت ما و شما این است که ما بر اساس اصول اخلاقی خبرنگاری، فقط از دیگران انتقاد می کنیم و فحش نمی دهیم و اگر دیگران از ما انتقاد کردند و جوابی در برابر آنها نداشتیم ناسزا نمی گوییم.

شما علاوه بر من، به امیر گودرزی هم به شدت تاختید. اینجا قصد دفاع از امیر را ندارم و جایگاه و شان او بسیار بالاتر از آن است که من بخواهم از او دفاع کنم و شاید دفاع ناقص من حق مطلب را ادا نکند. اما مختصر می گویم که امیر گودرزی یک خبرنگار و روزنامه نگار حرفه ای است. من مثل او را کم دیده ام. او هرگز قلم خود را نمی فروشد. او در انتقاد از قالیباف حتی بیشتر از من به رعایت جانب انصاف توجه داشت. می توانید مطالب و نوشته های امیر گودرزی را با یک سرچ ساده در گوگل ببینید و بخوانید. اما شما به یک روزنامه نگار حرفه ای رحم نکردید و توجه نداشتید که تلاش برای آجر کردن نان او چه تبعاتی در زندگی شخصی خودتان خواهد داشت.

من با امیر گودرزی در بسیاری از موارد هم عقیده نیستم و حتی مخالفت های آشکار با او دارم اما نمی توانم بپذیرم که افرادی که بویی از کار حرفه ای نبرده اند و بدون اینکه بدانند کار خبری چیست، در ذهنشان منابع آگاه و مطلع بسازند و بنویسند.

اگر قرار باشد منابع آگاه، کار این کشور را درست کنند مطمئن باشید من وامیر گودرزی بیشتر و بهتر از شما راه استفاده صحیح از این منابع را می دانیم.  چون حرفه ما روزنامه نگاری است. ما ادعا می کنیم که واقعا روزنامه نگاریم و این را هم ثابت کرده ایم اما شما نمی توانید برای تفهیم مطلب به مخاطب سایتتان بیشتر از چهار پاراگراف بنویسید.

آیا انتشار این مطالب نشانه ضعف نیست: "امیر گاف امروز حال و روزش دیدنی شده چند سال قبل از روزنامه کروبی اومد به روزنامه انحراف ! پروژه دروغ پردازی علیه قالیباف را کنترات برداشت تیم جدید ایران حواسشون باشه اینا از انحرافی ها بدترن اونا اقلا به یه اصولی ولو غلط اعتقاد دارن ولی اینا ....!!" تصویر زیر

23

 شیوه کار شما شبیه آنهایی است که  تنها راه نشان دادن خودشان را در تخریب دیگران می جویند و در فحش دادن به آنان و وارد کردن اتهامات واهی.

شما اگر از مهدی جابری و امیر گودرزی تقاضا می کردید که علیه شخص خودشان مطلب بنویسند قطعا بهتر و بیشتر از شما می نوشتند و طوری می نوشتند که حداقل مخاطب تا حدی باور کند. اما آیا به نظر شما مخاطب سایتتان با این چهار پاراگرافی که منتشر کردید، قانع شده است و خیلی راحت حرف شما را قبول کرده و تشویقتان کرده است؟

حرف برای گفتن زیاد است. بر خلاف شما که نتوانستید بیش از چهار پاراگراف بنویسید من به اندازه چهار کتاب، فقط مقدمه و پیش درآمد دارم.

حرف های من ادامه دارد؛ حرف های شما چطور؟

 

*برگرفته از وبسایت مهدی جابری